بیماری بلایت باکتریایی گردو

بیماری باکتریایی بلایت گردو

Walnut Bacterial Blight

ﺳﻄﺢ ﻛﻞ زﻳﺮ ﻛﺸﺖ گردو در اﻳﺮان ﺣﺪود ۱۶۰ ﻫﺰار ﻫﻜﺘﺎر اﺳﺖ. اﻳﺮان پس از ﻛﺸﻮر چین ، آﻣﺮﻳﻜﺎ و ﺗﺮﻛﻴﻪ ﺑﺎ دارا ﺑﻮدن ﺑﺘﺮﺗﻴﺐ ۲۸%، ۱۳% و ۱۲% ﺳﻄﺢ زﻳﺮ ﻛﺸﺖ ﺑﺎ ۱۰% ﺳﻄﺢ زﻳﺮ ﻛﺸﺖ در ﻣﻘﺎم چهارم و در ﻣﻮرد ﻣﻴﺰان ﺗﻮﻟﻴﺪ پس از چین و آﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺎ ۳۱ و ۱۹% درﺻﺪ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ، با ﺣﺪود ۹% ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻣﻘﺎم ﺳﻮم ﺟﻬﺎن را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ.

در اﻳﺮان، ﻛﺸﺖ گردو در ۲۶ اﺳﺘﺎن ﻛﺸﻮر اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺳﺘﺎن ﻫﺎی ﻛﺮﻣﺎن، ﻛﺮﻣﺎﻧﺸﺎه، ﻫﻤﺪان و چهار ﻣﺤﺎل و ﺑﺨﺘﻴﺎری، ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﺎ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪود ۱۰ ﻫﺰار ﻫﻜﺘﺎر، ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﺳﻄﺢ زﻳﺮ ﻛﺸﺖ را در ﻣﻴﺎن اﺳﺘﺎن ﻫﺎی ﻛﺸﻮر و همچنین ﺳﻴﺴﺘﺎن وﺑﻠﻮچستان و ﺧﻮزﺳﺘﺎن ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﺎ ﻛﻤﺘﺮ از ۵۰۰ ﻫﻜﺘﺎر ﻛﻤﺘﺮﻳﻦ ﺳﻄﺢ زﻳﺮ ﻛﺸﺖ را در ﻣﻴﺎن اﺳﺘﺎن ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﺸﻮر دارا ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ریزش میوه های گردو ممکن است به علت های: ریزش طبیعی، شرایط بد آب و هوایی، عدم سلامت درخت، گرده افشانی ضعیف، خسارت حشرات و یا کرم میوه گردو و یا بیماری های گیاهی باشد.

باران های شدید در اواسط تا اواخر بهار ممکن است یک گرده افشانی ناکافی از گل های ماده را ایجاد کند و با گرده افشانی ضعیف گل ها، ممکن است گردویی تولید شود که همان در مراحل ابتدایی ریزش کند و یا اینکه اصلا گردویی تولید نمی شود. دانه های گرده معمولا قبل و بعد از گل های ماده بالغ می شوند، پذیرش دانه گرده توسط گل ها به شرایط آب وهوایی بستگی دارد. امتداد شرایط خشکی زیاد نیز در مرحله رشد دانه گرده در کلاله یا خامه نیز ممکن است باعث ریزش میوه شود. در طی گرده افشانی ضعیف درختان تصمیم به سقط و یا انداختن میوه های ناقص می نمایند.

اگر عامل بیماری یا آفت خاصی روی میوه ها مشاهده نشود ، گرده افشانی ضعیف و ناکافی (بعلت سرما، رطوبت، بارندگی، و دمای بالا) و تنش خشکی در طی مراحل رسیدگی میوه معمولا علت عمده ریزش میوه است.

بیماری های درختان گردو نیز می توانند عامل ریزش میوه های گردو باشند . در میان بیماری های درختان گردو، بیماری قارچی آنتراکنوز و بیماری بلایت باکتریایی گردو از بیماری های رایج و متداول درختان گردو هستند که موجب ریزش میوه نیز می شوند. ما در این مقاله نشانه های بیماری بلایت باکتریایی گردو، انتقال، خسارت و کنترل آن را بررسی خواهیم نمود.

بلایت باکتریایی گردو ﻛﻪ از آن ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان پوﺳﻴﺪگی ﻣﻐﺰ گردو ﻧﻴﺰ ﻧﺎم ﺑﺮده ﻣﻲ ﺷﻮد، از جدی ترین و مهمترین بیماری های برگ و میوه درخت گردو بخصوص در مناطق خشک و نیمه مرطوب است.

ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻴﻤﺎری ﻳﻚ ﺑﺎﻛﺘﺮی گرم ﻣﻨﻔﻲ ﺑﻨﺎم Xanthomonas arboricola pv juglandis اﺳﺖ. ﺑﺎﻛﺘﺮی ﻓﻮق ﻓﻘﻂ در ﺟﻨﺲ ﺟﻮگلاﻧﺲ ﺑﻴﻤﺎرﻳﺰا ﺑﻮده و در دیگر ﺟﻨﺲ ﻫﺎی گیاﻫﻲ ﺑﻴﻤﺎری ﺰا ﻧﻴﺴﺖ.

در صورت عدم مبارزه شیمیایی بویژه در مناطق گرم و مرطوب، میزان خسارت ۵۰ تا ۸۰ درصد می رسد. گاهی حتی یک گردوی سالم روی درخت باقی نمی ماند.

تمامی بافت های سبز درخت گردو به بیماری بلایت باکتریایی حساس اند. بیماری بلایت باکتریایی موجب ایجاد لکه سیاه نکروزه روی برگ، میوه و شاخه های سبز می شود و همچنین گل های نر و ماده را آلوده می نماید.

برگ: در برگ باکتری به کلیه بافت ها اعم از رگبرگ اصلی و فرعی، پارانشیم و دمبرگ حمله می کند. علائم بیماری در پارانشیم به صورت لکه های قهوه ای تا سیاه، به قطر چند میلیمتر هستند که با هاله زرد رنگ احاطه می شوند. در مواردی بیماری به حاشیه برگ های جوان صدمه می زند و موجب بدشکلی آن ها می شود و خطوط سیاه رنگی در رگبرگ ها ایجاد می نماید. برگ های آلوده اغلب روی درخت باقی می ماند و منبع آلودگی تازه می شوند.

گل نر (شاتون): در گل نر شاتون ها (Catkin) باکتری ها، از بساکی به بساک دیگر منتقل می شوند دانه گرده را آلوده می کنند و با آلوده کردن بساک و محور گل آذین موجب چروکیدگی سیاهی و ریزش شاتون ها می شوند (کل شاتون از بین می رود). داﻧﻪ ﻫﺎی گرده ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪه در ﺷﺎﺗﻮن آﻟﻮده، آﻟﻮده ﺑﻮده و ﻋﺎﻣﻞ اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻴﻤﺎری ﺑﻪ گل ﻣﺎده و ﻣﻴﻮه ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺷﺎﺧﻪ(Twig): ﺷﺎﺧﻪ ﺟﻮان، ﺳﺒﺰ، آﺑﺪار و ﺗﺮد ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎری ﺑﺴﻴﺎر ﺣﺴﺎس اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎی چوﺑﻲﺳﺎلﻫﺎی ﻗﺒﻞ ﻣﻘﺎوم ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. در ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎی ﺣﺴﺎس، زﺧﻢﻫﺎی ﻧﻜﺮوزه ﺳﻴﺎه ﺑﺎ ﻃﻮل ﺗﺎ چند ﺳﺎﻧﺘﻲ ﻣﺘﺮ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ در ﻫﺮ ﺟﺎﻳﻲ اﻳﺠﺎد ﺷﻮد .اﻳﻦ ﻟﻜﻪ ﻫﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺳﻄﺤﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻧﻔﻮذ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﺳﺎﻗﻪ اﻳﺠﺎد ﺷﺎﻧﻜﺮ نمایند. ﺷﺎﻧﻜﺮﻫﺎی ﻛﻤﺮﺑﻨﺪی ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺮگ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺎﻻ دﺳﺖ ﺧﻮد ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. در ﻣﻮارد ﻣﻌﺪودی، آﻟﻮدگی از اﻧﺘﻬﺎی ﺷﺎﺧﻪ ﺷﺮوع ﻣﻲ ﺷﻮد و ﺑﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﺤﺪود ﺳﻴﺴﺘﻤﻴﻚ، ﺑﺘﺪرﻳﺞ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ پایین گسترش ﻳﺎﻓﺘﻪ و چند ﺳﺎﻧﺘﻲ ﻣﺘﺮ از اﻧﺘﻬﺎی ﺷﺎﺧﻪ را از ﺑﻴﻦ ﻣﻲ برد. در ﺷﺮاﻳﻂ آب و ﻫﻮاﻳﻲ ﻣﺮﻃﻮب، ﻟﻜﻪ ﻫﺎ، ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻗﻄﺮات صمغ ﻛﻪﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺑﺎ چشم ﻏﻴﺮ ﻣﺴﻠﺢ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻳﻪ ﺗﻠﻘﻴﺢ ﺑﺸﻤﺎر ﻣﻲ آﻳﻨﺪ.

هرچه بافت ها جوان تر باشند به بیماری حساس تر است. چوب دوساله کاملا مقاوم می باشد.

میوه (گل ماده): ﻣﻴﻮه از ﻣﺮﺣﻠﻪ گل ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻠﻮغ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎری ﺣﺴﺎس اﺳﺖ اﻣﺎ ﺷﺪت اﻳﻦ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﺑﺎ پیشرﻓﺖ ﻓﺼﻞ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ. ﺷﺪت و ﻣﻴﺰان ﺧﺴﺎرت روی ﻣﻴﻮه بستگی ﺑﻪ زﻣﺎن ﺣﻤﻠﻪ دارد. ﺣﻤﻠﻪ
در اﺑﺘﺪای ﻓﺼﻞ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ چروﻛﻴﺪگی و رﻳﺰش گل ﻣﺎده و آﻟﻮدگی گلگاه ﻣﻲگردد. آﻟﻮدگی گلگاه ﺑﺎﻋﺚ رﻳﺰش ﺷﺪﻳﺪ ﻣﻴﻮه ﻫﺎی ﻛﻮچک ﻣﻲ گردد ﺑﻄﻮرﻳﻜﻪ در ﺳﺎلﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ آﻟﻮدگی ﺷﺪﻳﺪ اﺳﺖ، زﻣﻴﻦ پوشیده از ﻣﻴﻮه ﻫﺎی ﻧﺎرس ﻣﻲ ﺷﻮد. ﻇﺎﻫﺮا رﻳﺰش ﻣﻴﻮه ﻫﺎی ﻧﺎرس آﻟﻮده، ﻧﻮﻋﻲ ﻣﻜﺎﻧﻴﺴﻢ دﻓﺎﻋﻲ ﺟﻬﺖ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﺎﻳﻪ ﺗﻠﻘﻴﺢ اﺳﺖ و ﺗﻤﺎﻳﻞ ارﻗﺎم گردو در رد ﺑﺎﻓﺖ آﻟﻮده ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺎﻳﺪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی اﺻﻼح ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﻗﺮار گیرد.

در ﺻﻮرت ﻋﺪم رﻳﺰش میوه، در پوﺳﺖ ﺳﺒﺰ ﻣﻴﻮه ﻫﺎی ﻧﺎرس آﻟﻮده ﻟﻜﻪ ﻫﺎی تیره آﺑﺴﻮﺧﺘﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد.

ﻟﻜﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در اﺛﺮ آﻟﻮدگی گلگاه اﻳﺠﺎد ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﻌﻤﻮﻻ اﻧﺘﻬﺎﻳﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺳﻄﺢ ﻛﻼﻟﻪ از ﻣﺎده ای چسبناک پوﺷﻴﺪه ﺷﺪه ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ نگهداری گرده و ﺑﺎﻛﺘﺮی ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺑﺎﻛﺘﺮی سپس از ﻛﻼﻟﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻣﻪ ﺳﺮاﻳﺖ و ﻣﻮﺟﺐ آﻟﻮدگی گلگاه ﻣﻲگردد ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻟﻜﻪ ﻫﺎی اﻧﺘﻬﺎﻳﻲ در ﻣﻴﻮه ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.

اﻛﺜﺮ آﻟﻮدگی ﻫﺎی اول ﻓﺼﻞ ﺑﺼﻮرت ﻟﻜﻪ ﻫﺎی اﻧﺘﻬﺎﻳﻲﻧﻤﺎﻳﺎن ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ اﻣﺎ آﻟﻮدگیﻫﺎی آﺧﺮ ﻓﺼﻞ ﻛﻪ پس از ﺧﺎﺗﻤﻪ گرده اﻓﺸﺎﻧﻲ رخ دﻫﻨﺪ، ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻟﻜﻪ ﻫﺎیﺟﺎﻧﺒﻲ درﺳﻄﺢ ﻣﻴﻮه ﻣﻲ گردد. ﺑﻌﻀﻲ ﻟﻜﻪ ﻫﺎ ﻛﻮچک ﺑﻮده و در ﺳﺮاﺳﺮ ﺳﻄﺢ ﻣﻴﻮه گسترده اﻧﺪ و ﺑﻌﻀﻲ دیگر ﺑﻬﻢ ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪه و ﻧﻮاﺣﻲ ﻓﺮو رﻓﺘﻪ ﺳﻴﺎه رنگی در پوست ﺳﺒﺰﻣﻴﻮه (Husk) اﻳﺠﺎدﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.

ﻣﻴﻮهﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ از ﺳﻔﺖ ﺷﺪن پوﺳﺖ چوﺑﻲ (Shell) آﻟﻮده ﺷﻮﻧﺪ، دارای ﻣﻐﺰ (Kernel) چروﻛﻴﺪه، ﺳﻴﺎه ﻳﺎ پوک ﺷﺪه و ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻛﺮم (Navel Orangeworm) ﺷﺪه و ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞاﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. اﻣﺎ اگر ﻣﻴﻮه پس از ﺳﻔﺖ ﺷﺪن چوب آﻟﻮده ﺷﻮد، ﻓﻘﻂ رنگ ﻣﻐﺰ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و ﺻﺪﻣﻪ ﺟﺪی ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﺪ. ﻣﻴﻮه ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪپس از ﺳﻔﺖ ﺷﺪن پوﺳﺖ چوبی آﻟﻮده ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﻌﻤﻮﻻ دچار رﻳﺰش ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺧﺴﺎرت وارد ﺑﻪ ﻣﻴﻮه در اﺛﺮ آﻟﻮدگی ﻫﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺎه های ﻣﺮﻃﻮب اواﻳﻞ ﺑﻬﺎر ﺻﻮرت ﻣﻲ گیرند و پس از ﺗﻮﻗﻒ ﺑﺎرﻧﺪگی، پیشروی ﺑﻴﻤﺎری ﻛﻨﺪ ﻣﻲ گردد و ﻟﺬا ﻣﻴﻮه ﻫﺎﻳﻲ که در اﻧﺘﻬﺎی ﺑﻬﺎر آﻟﻮده ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻋﻼﺋﻢ را ﺗﺎ اواﺳﻂ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن ﻧﺸﺎن ﻧﻤﻲ دﻫﻨﺪ. اﻣﺎ اﻳﻦ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ آﻟﻮدگی ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ در ﻏﻴﺎب رﻃﻮﺑﺖ ﻧﻴﺰ اﻳﺠﺎد ﺷﻮد.

شدت خسارت به زمان آلودگی بستگی دارد، میوه هایی که در بهار آلوده می شوند معمولا می ریزند و گاهی ریزش به حدی شدید است که زمین پوشیده از میوه های نارس می شود.

کرم سیب و آفتاب سوختگی نیز موجب سیاهی پوست سبز میوه می شود. اما فضولات کرم سیب و محدود بودن ناحیه آفتاب سوخته به سمت تابش نور خورشید موجب تشخیص و تمییز این دو عارضه از بیماری بلایت می شود.

باکتری عامل بلایت در داخل یا سطح جوانه، شاتون و یا شاخه های آلوده زمستانگذرانی می کند و همزمان با آغاز رشد رویشی در اوایل بهار شروع به فعالیت و تکثیر می نماید . لذا برگ ها، شاخه ها، شاتون های تازه روئیده و جوانه های آلوده منبع اصلی آلودگی می باشند.

باکتری عامل بیماری بلایت توسط باران، حشرات و گرده آلوده به سایر بافت های سبز انتشار می یابد . گرده های آلوده روی کلاله گل ماده مستقر می شود و میوه روئیده از کلاله آلوده، آلوده می شود.

گرده های آلوده در آلوده سازی برگ ها نیز نقش دارند.

راه اصلی انتشار این بیماری باران است و باکتری تنها زمانی قادر به آلوده سازی است که در آب شناور باشد. لذا انتشار و شیوع بیماری بلایت باکتریایی در بهار های پرباران شدیدتر است.

علاوه بر باران که نقش اصلی در انتقال بیماری دارد، رطوبت، مه، آبیاری بارانی و حشرات نیز در انتشار این باکتری نقش دارند .

ارقام گردو دیرگل، بعلت فرار از شرایط مرطوب (فرار از بیماری) کمتر خسارت می بینند. لذا ارقام دیر گل مقاوم ترند.

سمپاشی با سموم محافظ مسی محور اصلی سمپاشی علیه این بیماری است . منبع آلودگی اولیه، برگ ها و شاتون های روئیده از جوانه آلوده اند و چون سموم مسی به باکتری های مستقر در درون شاتون و جوانه ها دسترسی ندارد ضروری است کلیه بافت های تازه روئیده به طور کامل و طی چندین نوبت سمپاشی شوند.

کنترل بیماری:

با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺎران ﺑﻬﺎره در اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻴﻤﺎری، ﻣﺸﺨﺺ گردﻳﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ارﻗﺎم و ژﻧﻮتیپ های دﻳﺮﺑﺮگده ﺑﻮاﺳﻄﻪ ﻓﺮار از ﺑﻴﻤﺎری، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪارﻗﺎم زود ﺑﺮگده ارﺟﺤﻴﺖ دارﻧﺪ و اﺻﻮﻻ ﻳﻜﻲ ازﻣﻼک ﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎب ارﻗﺎم ﻣﻨﺎﺳﺐ، زﻣﺎن ﺑﺮگدﻫﻲ آن ها ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺜﻼ Chandler ﻛﻪ دﻳﺮ ﺑﺮگده اﺳﺖ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪPayne, Sunland, Vina و Ashley ﻛﻪ زود ﺑﺮگدهﺗﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻣﺮاﻗﺒﺖﻛﻤﺘﺮی ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ.

ﻛﻨﺘﺮل ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ ﺑﻴﻤﺎری ﺑﻼﻳﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺤﻠﻮل پاشی ﺳﻤﻮم ﻣﺴﻲ ﺻﻮرت ﻣﻲ گیرد. ﺗﻌﺪاد ﻣﺤﻠﻮل پاشی ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻓﺮاواﻧﻲ، ﻣﺪت و ﺷﺪت ﺑﺎران ﺑﻬﺎره، زﻣﺎن ﺑﺮگ دﻫﻲ و ﺗﺎریخچه ﺑﻴﻤﺎری در ﺑﺎغ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ، ﻣﻴﺰانﺑﺎرﻧﺪگی ﺑﻬﺎره اﺳﺖ و ﻟﺬا ﺗﺼﻤﻴﻢ گیری در اﻳﻦ ارﺗﺒﺎط ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲ گیرد. ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻛﻢ ﺑﺎران۱ الی ۳، پرﺑﺎران ۳ اﻟﻲ ۶ و ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺴﺘﻌﺪ به ﺑﻴﻤﺎری ﺗﺎ ۱۰ ﻣﺤﻠﻮل پاﺷﻲ در ﻳﻚ ﻓﺼﻞ روﻳﺸﻲ ﻻزم اﺳﺖ.

در برنامه های استاندارد باغ های گردو ۷ نوبت سمپاشی در نظر گرفته شده است.

۳ نوبت اول سمپاشی بسیار مهم می باشد.

مرحله اول زمان تورم جوانه ها است. باکتری ها در فلس های بیرونی جوانه های برگ استقرار دارند لذا ضروری است قبل از انتشار آن به فلس های درونی یا سایر بخش های گیاه، مرحله اول سمپاشی انجام شود. چون منبع اصلی مایه تلقیح برگ های تازه روئیده از جوانه های آلوده است مناسب ترین زمان نوبت اول سمپاشی، زمانی است جوانه های برگ در مرحله باز شدن Prayer (زمانی که ۳۰ تا ۴۰ درصد جوانه ها نیمه باز و شروع ظاهر شدن برگچه از جوانه – تقریبا یک هفته بعد از تورم جوانه ها) هستند.

مرحله دوم سمپاشی قبل از گلدهی (قبل از باز شدن و ظهور کلاله و یا مادگی) و یا باز شدن حداکثر یک درصد گل هامی باشد که حدود ۵ تا ۷ روز بعد از نوبت اول می باشد. اگر مرحله دوم تا گلدهی کامل به تعویق بیفتد ذرات مس روی کلاله می نشیند و مانع از رشد دانه گرده می شود و در نتیجه آن، میوه ای تشکیل نمی گردد و یا اینکه تشکیل می گردد و در فاصله کمی بعد از گلدهی ریزش می کند. سمپاشی نوبت دوم به منظور کنترل باکتری در مابقی فلس های باز شده انجام می شود. .ﻧﻮﺑﺖ ﻫﺎی اول و دوم ﺳﻢ پاﺷﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺣﻴﺎﺗﻲ ﺑﻮده و ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺪﻟﻴﻞ ﺧﻄﺮگیاهﺳﻮزی ﺳﻤﻮم ﻣﺴﻲ ﺑﺨﺼﻮص ﺑﺮدو، ﺑﻪ ﺗﻌﻮﻳﻖ اﻓﺘﻨﺪ.

در تصویر زیر عکس S1 زمان قبل از گلدهی و قبل از ظهور کلاله می باشد. و عکس S2 هنگامی است که مادگی ها باز شده اند و کلاله ظاهر شده است.

مرحله سوم سمپاشی هنگام ابتدای تشکیل میوه است که حدودا ۱۵ روز تا یک ماه بعد از سمپاشی مرحله دوم می باشد.

همچنین ۴ نوبت سمپاشی دیگر براساس میزان بارندگی توصیه می شود که در صورت نیاز به فواصل ۲۰ تا ۳۰ روز پس از تشکیل میوه می باید انجام گیرد.

ﻧﻮﺑﺖچهارم ﻣﺤﻠﻮل پاﺷﻲ در اﺑﺘﺪای ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻴﻮه ( ۱۵ روز ﺑﻌﺪ) و ﻗﺒﻞ از اﻳﻨﻜﻪ ﻣﻴﻮه ﺑﻪ اﻧﺪازه ﻧﺨﻮد ﺑﺮﺳﺪ، ﺻﻮرت ﻣﻲ گیرد. در ﺻﻮرت ﻧﻴﺎز، ﻧﻮﺑﺖ ﻫﺎی پنجم ﺗﺎ ﻫﻔﺘﻢ ﻣﺤﻠﻮل پاشی ﺑﺎ ﻓﻮاﺻﻞ۳۰ -۲۰ روز پس از ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻴﻮه ﺻﻮرت ﻣﻲ گیرند.

در امریکا و بخشی از اروپا عموما از قارچکش اکسی کلرور مس و بعد از آن و در صورت نبود آن از ترکیب بردو استفاده می شود. (خطر گیاهسوزی با محلول بردو در روز های خشک و داغ تا حدی بالا می باشد).

ﺑﺎ اﻳﻦ وﺟﻮد ﻛﻨﺘﺮل ﺑﻴﻤﺎری در ﺷﺮاﻳﻂ ﺑﺎﻏﺎت ﺳﻨﺘﻲ ﻛﺸﻮر ﻛﻪ ﻣﺨﻠﻮط ژﻧﻮتیپ های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺬری در آﻧﻬﺎ ﻛﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، پیچیده و دﺷﻮار ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻛﺎﺷﺖ ﻣﺨﻠﻮط ژﻧﻮتیپﻫﺎ ﺑﺪﻻﻳﻞ ﻣﺘﻌﺪدی در ﻛﻨﺘﺮل ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻴﻤﺎری اﺧﺘﻼل اﻳﺠﺎد ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ژﻧﻮﺗﻴپ های ﻣﺨﺘﻠﻒ در زﻣﺎن ﺑﺮگدﻫﻲ ﺗﻨﻮع دارﻧﺪ ﺑﻄﻮرﻳﻜﻪ ﺑﻌﻀﻲ دﻳﺮ ﺑﺮگده و ﺑﻌﻀﻲ زود ﺑﺮگده ﺗﺮ اﻧﺪ. اﻳﻦ در ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺪف اوﻟﻴﻪ ﺳﻢ پاشی، پوﺷﺶ ﺳﺮﻳﻊ ﺑﺮگ های ﺗﺎزه رﺳﺘﻪ ﻛﻪ ﻣﻨﺒﻊ اوﻟﻴﻪ آﻟﻮدگی و ﻣﻨﺸﺎ ﺑﺎﻛﺘﺮی ﻫﺎی زﻣﺴﺘﺎن گذران ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﺳﺖ و ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺳﻢ پاﺷﻲ ﺑﻌﻨﻮان ﻧﻮﺑﺖ اول ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻛﻠﻴﻪ ژﻧﻮﺗﻴپ ﻫﺎ ﺑﺎ زﻣﺎن های ﻣﺘﻨﻮع ﺑﺮگدﻫﻲ را پوﺷﺶ دﻫﺪ.

در ﻧﺘﻴﺠﻪ وﺟﻮد چنین ﺗﻨﻮﻋﻲ در ﺑﺎﻏﺎت ﺳﻨﺘﻲ ﻣﺨﻠﻮط ﻛﻨﻮﻧﻲ در ﻛﺸﻮر، ﻣﺤﻠﻮل پاشی ﺳﻤﻮم ﻣﺴﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻛﻨﺘﺮل ﺑﻴﻤﺎری ﻓﻘﻂ در ﺗﻌﺪادی از ژﻧﻮﺗﻴپ ها ﺷﻮد و ﺑﻘﻴﻪ دچار آﺳﻴﺐ ﺷﻮﻧﺪ. در ﻣﺠﻤﻮع، در ﺑﺎﻏﺎتﻳﻜﺪﺳﺖ ﺗﺮ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ پاﻳﻴﻦ ﺑﻮدن رﻃﻮﺑﺖ ﻧﺴﺒﻲ در ﻛﺸﻮر، ﺣﺪاﻗﻞ ۲ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﺤﻠﻮل پاﺷﻲ اﻛﺴﻲ ﻛﻠﺮور ﻣﺲ، ﻧﻮﺑﺖ اول ﻗﺒﻞ از ﺑﺎز ﺷﺪن ﻛﺎﻣﻞ ﺟﻮاﻧﻪ ﻫﺎی گل و ﺑﺮگ ﺑﺎ ﻧﺴﺒﺖ ۴ در ﻫﺰار و ﻧﻮﺑﺖ دوم پس از ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ گل و شروع تشکیل میوه ﺑﺎ ﻧﺴﺒﺖ ۳ در ﻫﺰار ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد.

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای الزامی هستند.